شاید هیچ چیز مانند نابودی و توقف پروژهی اسکلهی موقت ارتش امریکا در سواحل نوار غزه، نشاندهندهی شکست سیاسی-نظامی واشینگتن در منطقهی خاورمیانه نباشد. اسکلهای که هدف آن ارسال بیشتر و سریعتر کمکهای غذایی و دارویی برای مردم فلسطین در نوار غزه بود. کمکهایی که تبدیل به موضوع اختلافی امریکا و اسراییل شده است و امریکا ارسال آن را برای کاهش فاجعهی انسانی در غزه لازم میدانست. امریکا گسترش فاجعهی انسانی در غزه را عاملی میداند که میتواند واکنش محورمقاومت در منطقه، بخصوص حزبالله لبنان را در پی داشته باشد. واکنشی که در دیدگاه واشینگتن منجر به گسترش جنگ در کل منطقه و در نتیجه به خطر افتادن سیاست خارجی راهبردی امریکا خواهد شد. سیاستی که هدف آن کاهش تمرکز و حضور نظامی، سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه و اختصاص منابع بیشتر در شرق آسیا و علیه چین میباشد.
بر این اساس است که امریکا به دنبال ارسال کمکهای دارویی و غذایی بیشتر به نوار غزه است، اما با دیوار بلند ارتش، شهرکنشینان و احزاب تندروی اسراییلی مواجه شد. بر این اساس واشینگتن تصمیم گرفت خود ابتکار عمل را به دست بگیرد و با ایجاد یک اسکلهی موقت و دور زدن دیوارهای اسراییل، مستقیما و راسا عملیات کمکرسانی به غزه را اجرایی کند.
روند ساخت اسکلهی موقت در شمال غرب سواحل غزه آغاز شد و بعد از حدود ۴۰ روز به پایان رسید. محمولهی کمکهای ارسالی به غزه نیز ابتدا در قبرس جمعآوری میشد و سپس نیروی دریایی آمریکا این محمولهها را با کشتی به اسکله رسانده و تحویل سازمانهای امدادی در ساحل غزه میداد.
طبق برآوردهای ارتش امریکا این اسکله میتوانست روزانه ۱۵۰ کامیون از محمولههای امدادی را به غزه برساند. برآوردی که در عمل تنها به ۲۴ کامیون در روز رسید. علاوه بر این وضعیت آب و هوایی نیز سبب شد در طول مدت حیات حدودا دو ماههی این اسکله، بیش از ۲۰ روز عملیاتی نباشد.
این اسکله به دلیل آنچه که شرایط بد آب و هوایی نامیده میشد نتوانست بیش از ۲۰ روز عملیاتی باشد. طبق پیشبینی ارتش آمریکا ارتفاع موج در سواحل غزه در فصولی که ارتش قصد عملیاتی کردن اسکلهی موقت را داشت، حداکثر به ۳ فوت (معادل ۰.۹ متر) میرسد. در گزارش Financial Times نیز به متوسط و در واقع بی خطر بودن امواج در سواحل غزه اشاره شده است. با این حال و با وجود آن که امریکا مدعی داشتن پیشرفتهترین ارتش دنیا، مجهز به انواع تجهیزات و البته ابزار ماهوارهای است، اسکلهی موقت ساخته شده توسط این ارتش، حتی نتوانست امواجی با ارتفاع کمتر از یک متر را تحمل کند.
اسکلهی مذکور در طول حیات کوتاه خود، چندین بار دچار آسیب و آتشسوزی شد و حداقل در یک مورد اجزای آن از هم پاشید و بخشی از آن در سواحل تلآویو پیدا شد.
این وضعیت سبب شد در ۱۷ جولای ۲۰۲۴، ارتش آمریکا پایان عملیات امدادرسانی از طریق اسکلهی موقت غزه را اعلام کند. عملیاتی که حداقل ۲۳۰ میلیون دلار برای واشینگتن هزینه تراشید و نهایتا حتی به اهداف تعیینشده از سوی واشینگتن نیز دست پیدا نکرد.
نابودی پروژهی اسکلهی موقت غزه، از یک سوی نابودی تلاش آمریکا برای ترمیم چهرهی خود بهعنوان اصلیترین شریک جرم در قتلعامل ۳۷هزار زن و کودک فلسطینی بود و از سوی دیگر نشان دیگری از عملکرد و ظرفیتهای واقعی کشوری که مدعی داشتن قویترین ارتش دنیاست میباشد.
نابودی اسکلهی آمریکایی غزه بدان معنا نیست که ارتش آمریکا یک ارگان نظامی ضعیف و دست و پا بسته است، بلکه نشاندهندهی این واقعیت است که تفاوتهای زیادی بین ارتش آمریکا در تبلیغات و ارتش آمریکا در واقعیت وجود دارد.
نابودی اسکلهی امریکایی غزه و بسترهایی سیاسی منجر به ساخت آن، نشانگر این حقیقت است که برخلاف تصورها، روابط امریکا با اسراییل یک ساختار از بالا به پایین نیست و دو طرف با اختلاف نظرات و افتراقهای قابل توجهی در روابط خود مواجه هستند. اختلافهایی که کنشگریهای یک بازیگر سوم، مانند ایران، میتواند بر تعمیق آن تاثیر گذاشته و در نتیجه سبب بروز تغییراتی در روابط آن دو حکومت شود. برای مثال میتوان به کنشگریهای حزبالله لبنان و مقاومت عراق اشاره کرد که چهطور سبب شد در برههای واشینگتن به دلیل نگرانی از گسترش این کنشها در منطقه و تبدیل آن به جنگی سراسری، اسراییل را وادار به کاهش شدت حملات خود در نوار غزه کند.
در پایان میتوان گفت نابودی اسکلهی آمریکایی غزه، از یک سوی آشکارکنندهی توان واقعی و غیرهالیوودی ارتش آمریکاست و از سوی دیگر بسترهای سیاسی منجر به ساخت آن اسکله، خود، نشاندهندهی وجود شکافهای قابل توجه و قابل دستکاری در رابط امریکا و رژیم اسراییل.