کفش باز

5-بهمن-1403 / خواندن 8 دقیقه

 

خیلی وقت بود کفش باز رو تو ویترین کتاب فروشی های خیابون انقلاب میدیدم . دوستام هم پیشنهادش داده بودن . همش تو برنامم بود بخرمش تا روز تولدم که جاوید برام هدیه خرید . کفش باز داستان فیل نایت بنیان گزار نایکی هستش . داستان از سال 1962 شروع میشه وقتی فیل نایت 24 سال داره . یکی از خصوصیات فیل نایک که من خیلی دوست داشتم دوندگیش بود . رو جلد کتاب هم جمله قشنگی درباره دوندگی نوشته

هر دونده‌ای این‌را می‌داند؛ کیلومترها می‌دوی و می‌دوی، بدون آن‌که واقعاً دلیلش را بدانی. به خودت می‌گویی به‌خاطر هدفی این کار را می‌کنی یا دنبل جمعیتی هستی؛ اما دلیل حقیقی دویدنِ تو آن است که جایگزین آن یعنی ایستادن تو را تا سرحد مرگ می‌ترساند. به‌این‌ترتیب، در آن صبح سال ۱۹۶۲ به خودم گفتم: بگذار همه بگویند که ایده‌ات ابلهانه است… تو ادامه بده. نایست. حتا به ایستادن فکر هم نکن تا این‌که به آن‌جا برسی و فکرت را زیاد مشغول این نکن که "آن‌جا" کجاست. هرچه پیش آمد فقط نایست. این پندی استثنایی، پیش‌گویانه و ضروری بود که به‌طور غیرمنتظره‌ای موفق شدم به خودم بدهم و از خودم بگیرم. نیم‌قرن بعد از آن روز، اکنون بر این باورم که این بهترین و یا شاید تنها پندی است که می‌توانیم و باید به خود و به دیگران بدهیم.

در کتابش هم خیلی به این مورد اشاره میکنه که دوندگی چقد تونسته بهش کمک کنه . داستان با مسافرت نایت به دور دنیا شروع میشه نکته ای که خیلی برام جالب بود و خیلی حسرت خوردم شرایط سال 1962 امریکا بود ! حتی از شرایط الان ما ایرانی ها بهتر بوده ! یه جایی نایت بعد از چند ماه کار کردن ماشین مورد علاقشو میخره که با شرایط امروز کشور اصلا نتونستم تصور کنم که چجوری تو اون دوره یکی با چند ماه کار کردن بتونه ماشین مورد علاقشو بخره و چقد ذهنش برای ایده و خلاقیت میتونه باز بمونه . نایت تو مسافرتش خیلی از کشور هارو میبینه . با چند ماه مسافرت کلی تجربه پیدا میکنه البته دلیل اصلی مسافرتش برای قرارداد با یک شرکت کفش ژاپنی بود که موفق شد یک قرار داد کوچیک بنویسه که نایت نماینده فروش کفش های ژاپنی در امریکا هم بشه.

وقتی داشتم کتاب رو میخوندم یاد یه جکی افتادم که اگه بیلگیتس در ایران به دنیا میومد اگه خیلی موفق میشد یک کافینتی میزد . چون تو امریکا یا کشور های اروپایی انقدری دغدغه های الکی ندارن و برای همین دنبال علاقه یا کارای دیگه میرن .

نایت فروشنده کفش های ژاپنی میشه سال به سال فروشش بیشتر و نیرو های جدیدی استخدام میکنه یکی از دلایلی که نایت تو موفقیتش بهش اشاره میکرد وجود ادم هایی بود که دورو برش بودن کسایی که در ادامه نه بخاطر پول بلکه برای یک هدفی که بهش علاقه داشتن کار میکردن . رفته رفته که شرکت بزرگ میشه با ژاپنی ها به مشکل میخورن و تصمیم میگیرن شرکت خودشون رو بزنن با اسم و طرح جدید . نایکی رو انتخاب میکنند . از ابتدای کار تا انتها کلی چالش و فراز و نشیب های زیادی داشتن که بهتره خودتون مطالعهش کنید . بخش جالب داستان فصل اخر کتاب

بود وقتی که نایکی به موفقیت رسید و همه پولدار شده بودن . خیلی از ادما تو اون دوره از دنیا رفته بودن کسایی هم که بودن با سرمایه ای که داشتن دنبال علایق خودشون رفته بودن . بیشترشون زندگی روستایی رو انتخاب کرده بودن که برای من جالب بود حس میکردم ما ایرانی ها بودیم تا اخر عمر دنبال این بود که پول بیشتری جمع کنیم .

وقتی پول سرایز شد ، همه ى ما را تحت تأثير قرار داد. نه زياد و نه براى مدت طولانی . چون هيچ يک از ما انگیزش پول نبود ! ولی این ذات پول است . چه ان را داشته باشی یا نه ، چه ان را بخوایی یا نه ، چه ان را دوست داشته باشی یا نه ، سعی میکند روز های تو را تعین کند . وظیفه ما به عنوان انسان این است که اجازه ندهیم

همیشه فکر میکردم ایا هر کدوم از ما تو اون دوره امریکا یا هر جای دنیا و هر دوره ای بودیم موفق میشیدیم !موفقیت نیاز به دسپلین ، تلاش و کوشش زیادی داره چیزی که نایت خیلی بهش اشاره میکرد. البته من وقتی کتاب تموم نشده بود میگفتم این جزو کتاب های زرده که همش دارن میگن تو میتونی و خیلی از شرکت های کفش تو اون دوره بودن که از بازار حذف شدن . ولی صفحه اخر کتاب نایت میگه درسته تلاش و کوشش لازمه موفقیته ولی شانس هم خیلی مهمه و حتی مهمتر از تلاش و کوشش ! ولی دلیل نمیشه تلاش نکنیم چون تلاش و کوشش باعث میشن شانس بیشتری پیدا کنیم . نایت درباره اشتباهاتش و حسرت هایی که داشت صحبت میکنه یکی از اشتباهاتی که داشت این بود انقدر مشغول کار بود تایم کمی رو برای خانوادش گذاشته بود . همچنین درباره زندگی پولداری صحبت میکرد که پول دیگه نمیتونه خوشحالش کنه و دنبال هدف های جدید با یادگیری های جدیده حتی یه جایی میگه کاش دوباره به گذشته برمیگشتم و این راه رو مجدد از اول میرفتم . اینجا به این جمله بیشتر ایمان اوردم که ادمی برای ادامه به یک معنا نیاز داره و پول اون معنا نیست .

 

کفش باز رو بیشتر تو مترو میخوندم یا اخر هفته ها میرفتم کافه و 10 تا 20 صفحشو میخوندم از وقتی تایم استفاده از شبکه های اجتماعیم رو کم کردم وقت بیشتری پیدا کردم و چون از هیچ کاری نکردن بیزارم رو به کتاب خوندن اوردم : ) . کتاب بعدی که میخوام بخونم نمیدونم چیه اونم هدیه تولد یکی از دوستامه امروز بازش میکنم که استارتشو بزنم : ) . این مقاله رو برای این مینویسم که برای سال های بعد یاداوری باشه به احساس خوبی که داشتم. بعد از اینکه کتاب رو خوندم دارم عکسای فیل نایت رو سرچ میکنم خیلی حس عجیبی میده از حدودا 60 سال گذشته

کتاب کفش باز