منگی

7-اردیبهشت-1404 / خواندن 3 دقیقه

کتاب منگی رو با تنهایی پرهیاهو پارسال گرفتم قرار بود جفتشو عید تموم کنم ولی نشد :) . منگی یک کتاب تقریبا ۱۰۰ صفحه ای با یک داستان روزمرس . میشه گفت مثل تنهایی پرهیاهو روزمرگی یک نفر رو میگه با این تفاوت که تنهایی پرهیاهو متنش ادبی بود تقریباً . ولی منگی متنش خیلی خودمونی و سادس که خیلی مورد پسند من بود :). اسم شخصیت اصلی داستان رو تا جایی که یادم بیاد نمیگه برای همین من با ایکس استفاده میکنم .داستان زندگی ایکسه که با مادر بزرگش زندگی میکنه . ایکس در یک کشتار گاه کار میکنه و از شغل و محل زندگیش خیلی ناراضیه و همون ابتدا کتاب با دیالوگ های شکایت از محل زندگی و کارش شروع میشه. ایکس با اینکه کارشو دوست نداره ولی برای امرار معاش مجبوره هر روز تعداد زیادی گاو و خوک رو بکشه و قطعه قطعه کنه .اول فکر کردم منگی اسم شخصیت اصلی داستانه ولی منگی ، به معنی منگ بودنه تو داستان هم به این مورد اشاره میشه که شخصیت اصلی داستان وقتی سرکار میره همیشه منگ ، خسته ، بی هدف و انگیزس ! حتی رو دوچرخه ای که میره یه تایم میخوابه و کارشو بدون هیچ معنی و لذتی انجام میده و دچار یک روزمرگی تکراریه که حتی یه جایی میگه آخرین باری که مرخصی گرفتم یادم نیست .منگی خیلی شبیه زندگی ما ایرانی هاست. پوچی ، بی انگیزگی و تلاش برای مهاجرت تو کتاب خیلی تکرار میشه . پایان داستان رو متوجه نشدم که چجوری شد و چه میخواست برسونه و خیلی نمیشه دربار کتاب صحبت کرد حتی تو یوتوب هم نقد و بررسی نداشت . نمیدون چرا ولی بنظرم اورده ای نداشت و داستانش هم خیلی خوب نبود ( البته این نظر منه که کتاب زیادی نخوندم : ) ). شاید کتاب سطحش بالا بود یا شاید موضوعش مورد علاقه من نبود .

ع

س

کتاب معرفی کتاب منگی